سبزه

عکس , رمان , شعر ,....

سبزه

عکس , رمان , شعر ,....

تنهایی

و من چون شمع می سوزم و دیگر هیچ چیز از من نمی ماند

 کسی دیگر نمی پرسد که چرا تنهای تنهایم



کسی دیگر نمی پرسد که چرا تنهای تنهایم


و من چون شمع می سوزم و دیگر هیچ چیز از من نمی ماند


و من گریان و نالانم و من تنهای تنهایم


درون کلبه خاموش خویش اما


کسی حال من غمگین نمی پرسد


و من دریای پر اشکم که طوفانی به دل دارم


درون سینه ی پر جوش خویش اما


کسی حال من تنها نمی پرسد


و من چون تک درخت تنهای پاییزم


که هر دم با نسیمی می شود برگی از او جدا

و دیگر هیچ چیز از من نمی ماند .....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد