سبزه

عکس , رمان , شعر ,....

سبزه

عکس , رمان , شعر ,....

مارک اسلحه دکتر شریعتی چه بود

خاطرات کسانی که سالها در زندان های مخوف طاغوت تحت شدید ترین شکنجه ها قرار داشتند بسیار خواندنی است. چرا که آنها از نزدیک با ظلم شاه و اطرافیانشان در ارتباط بودند و به خوبی می‌توانند تاریخ آن دوره را روایت کنند. آنچه می‌خوانید خاطره ای جالب است از یک زندانی سیاسی زمان پهلوی:

ادامه مطلب ...



وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است.وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است.وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم

(دکتر علی شریعتی)

اگر عـشـق نبـود

اگر عشق نبود به کدامین بهانه ای می خندیدیم و می گریستیم؟

کدام لحظه‌های ناب را اندیشه می‌کردیم؟

چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می‌آوردیم؟

آری...ا

بی‌گمان پیش‌تر از اینها «مرده» بودیم اگر عشق نبود!ا

عـلـی هـمچـنان تنهاست...

...اگر می‌بینیم کسی که قلبش پر از محبت علی است و از محبت علی اشک می‌ریزد و سرنوشت جامعه‌ی آن، سرنوشت خوبی نیست و دردناک است. این نشان دهنده آنست که علی را نمی‌شناسد. این علی شناسی نیست، علی پرستی است. علی را نشناختن و محبت علی داشتن مساوی است با محبت همه ملتها بر پیامبر و معبودشان، نه چیزی بیشتر...

مشکل ما ضعف ایمان نیست، عدم معرفت علمی مسائلی است که به آن ایمان داریم و یکی از آن مسائل تشیع و اسلام است. معتقدیم ولی آنرا نمی‌شناسیم و آشنایی منطقی از آن نداریم و به مردی معتقدیم به عنوان یک امام و یک مرد بزرگ و کسی که همیشه مورد ستایش ما بوده، اما متاسفانه علی را نمی‌شناسیم. ما بیشتر به ستایش علی پرداختیم نه آشنایی با علی..."

نزدیک تر به خدا

من باید فرود آیم ،

نباید بنشینم ،

سال هاست ، از آن لحظه که پر بر اندامم رویید

و از آشیان ، از بام خانه پرواز کردم

همچنان می پرم. هرگز ننشسته ام ،

و دیگر سری نیز به سوی زمین و به شواد پلید شهرها

و بام های کوتاه خانه ها بر نگرداندم ،

چشم به زمین ندوختم ،

پروازی رو به آسمان ،

در راه افلاک

و هر لحظه دورتر و بالاتر از زمین

و هر لحظه نزدیک تر به خدا !

دکتر علی شریعتی